طنز همواره یکی از مهم ترین ابزار برای اظهار نظر در چارچوب مسائل گوناگون به حساب میآید. وسیلهای که به نوعی میتواند در درجهء اول روشن کننده بسیاری از مسائلی باشد که به راحتی دیده نمیشوند و در عین حال کنایهای باشد به اتفاقاتی که از دید منتقد یا نویسندهء مورد نظر دارای اشکال و ایراد است. اگر از دیدگاهی صرفاً عامیانه و سطحی بخواهیم موضوعی را با استفاده از کنایه و استهزاء به چالش بکشیم، مطمئناً در راه لودگی و مسخرگی قرار خواهیم گرفت و ارزش و اعتبار سخنانمان در سطحی بسیار پایین و مبتذل خواهد بود، اما اگر زیرکی و ظرافت را چاشنی کار کنیم و از حاشیههای همیشگی که پیرامون تمامی اتفاقات روزانه اعم از سیاسی، فرهنگی، هنری، ورزشی و … هستند دوری جوییم مطمئناً میتوان این انتظار را داشت که از لودگی و هجو در امان هستیم و اینکه مطمئناً میتوان برای آن نوع از برخورد همراه با شوخی و طنز، ارزشی شاید حتی بیشتر از نقدهای جدی قائل شد.
در یکی از آخرین قرارهایم در دفتر فرهنگ و آهنگ، بهرنگ تنکابنی مرا با وبلاگی به نام دُهُلچی آشنا کرد که در نوشتههایش، مسائل پیرامون موسیقی در ایران را به شیوهای بسیار جالب و با طنزی بسیار شیرین و دلپذیر به چالش میکشید. در همان برخورد اول کاملاً مشخص بود که با نویسندهای سر و کار داریم که از فضای جامعهء موسیقی ایران به شدت آگاه است و بسیاری از مسائل پیدا و پنهان آن را میشناسد و در عین حال قلمی بسیار توانا در زمینهء طنز نویسی دارد. آن روزها به دلیل گرفتاری های شخصی کمتر فرصت میشد تا از این وبلاگ دیدن کنم اما به تازگی این وبلاگ و نوشتههایش را همواره دنبال میکنم و از خواندن آنها بسیار لذت میبرم.
یکی از مهم ترین مسائلی که جای خالیاش در جامعهء موسیقی ایران به شدت احساس میشد، نوشته ها و برخوردهایی از همین دست بود. در واقع فضای جامعهء موسیقی در ایران دچار نوعی جدی گرایی افراطی و بی دلیل شده است و ناخودآگاه محصولات موسیقایی و مجریان و دستاندکاران موسیقی را (به ویژه در زمینهء موسیقی سنتی) نوعی تقدس بیمعنا در بر گرفته به طوری که اگر از نام این یا آن خواننده یا آهنگساز لقب استاد را حذف کنیم تو گویی جنایتی عظیم مرتکب شدهایم و باید در مقابل آن جواب پس دهیم. همین نگاه مقدسگرایانه به این یا آن گونه از موسیقی یا موسیقیدان که شان و مقامی خیالی و واهی به آن میبخشد در واقع اولین قدم ها در جهت تخریب آن فرد یا گونه از موسیقی به حساب میآید. اگر یاد نگیریم که موسیقی فقط موسیقی است، نه چیزی بیشتر و نه چیزی مقدس تر از آنی که تصور کردهایم، بسیاری از منازعات و مجادلات بیدلیل و بیهودهای که فضای این جامعه را مسموم کرده است به هیچ وجه از بین نخواهند رفت. یکی از مهم ترین دلایلی که باعث میشود وبلاگ دهلچی را یکی از موفق ترین نمونههای وبلاگی حال حاضر – به طور کل و حتی خارج از محدودهء موسیقی – به حساب آورم همین نوع دید بی تعصب و در عین حال تقدسزدایانهای است که نویسندهاش از آن برخوردار است چرا که باید موسیقی را از جنبههای گوناگون مورد بررسی قرار داد و چه بسا خیلی از حرفهایی که در یک نقد جدی نمیتوان به آسانی به آنها پرداخت در قالب مطلبی متفاوت و شاید آمیخته به طنز و کنایه بتواند بیشتر از هزاران نقد تاثیرگذار باشد.
در این بین البته باید توجه داشت که قرار نیست هر نوشتهءطنزی، صرفاً سازنده و مهم باشد. قرار نیست حتماً کسی یا موضوعی را به هر دلیلی زیر سوال ببرد. مطمئناً هر اتفاقی که در جامعهء موسیقی ایران (بخوانید جهان) میافتد از ویژگیهایی برخوردار است که ذهن خلاق طنزنویس را میتواند تحت تاثیر قرار دهد و هر چه طنزنویس مورد نظر از بازیهای سیاسی میان دستههای گوناگون به دور باشد نوشتهاش موفق تر است چرا که جناحی برخورد کردن مطمئناً ارزش کمتری دارد تا نگاهی صرفاً ساتیریک و آمیخته با کنایه.
اینجاست که وقتی نوشتهء دهلچی را در زمینهء کنسرت اخیر درویشی و علیزاده خواندم، با آنکه برای هر دوی این موسیقیدانان احترام بسیاری قائلم و با آنکه اعضای فرهنگ و آهنگ را میشناسم و نوع دیدگاهشان را میپسندم، از خواندن آن نوشته نه تنها ناراحت نشدم که واقعاً از ته دل خندیدم چرا که از دید من مطلبی بود با ویژگیهایی کاملاً فراجناحی که صرفاً مسائل پیرامون یک اتفاق نسبتاً مهم را با نگاهی به دور از لودگی و تمسخر به چالش میکشاند.
یادم هست، همان روزی که با بهرنگ تنکابنی عزیز یکی دو نوشته از نویسندهء این وبلاگ را (که در آن زمان به تازگی شروع به نوشتن کرده بود) خواندیم هر دومان خیلی کنجکاو بودیم تا بدانیم نویسندهء این وبلاگ چه کسی است که تا این حد خوش ذوق است و تا این اندازه از مسائل پیرامون موسیقی آگاه است. هنوز هم گهگاه به این مساله فکر میکنم ولی باورم بر این است که اگر نویسندهء دهلچی، هویت خودش را مخفی نگاه دارد بسیار بهتر است. از بسیاری جهات میتواند این موضوع به نفع او و وبلاگش باشد چرا که به هر حال هنوز در جامعهء موسیقی ایران این زمینه فراهم نشده تا به این راحتی و با این صراحت از این و آن ایراد بگیریم و با حرفها و سخنانشان شوخی کنیم و کارهایشان را به چالش بکشیم. شاید دهلچی اولین قدم در آماده کردن همین زمینه باشد که اگر به همین منوال ادامه دهد مطمئناً میتواند یکی از مهم ترین اتفاقهای موسیقی ایران به حساب آید. باید مدت زیادی از فعالیت مداوم این وبلاگ بگذرد تا بتوان نقش واقعیاش را در زمینهء بهبود فضای فرهنگی در جامعهء موسیقی ایران مورد بررسی قرار داد.
برای این وبلاگ و نویسندهاش آرزوی موفقیت و تداوم در کارش را دارم.
امیر جان سلام به روی ماهت
آقا شرمنده کردید. از زمانی که در نظرتان وعده این نوشته را داده بودید مشتاق بودم که نوشته ات را در وبلاگ وزینت بخوانم. راستش را بخواهی انتظار اینقدر تعریف نداشتم.
بیش از پیش امیدوار و دلگرم شدم.
باشد لایق باشیم. در ضمن ممنون می شوم برای تماس های دیگری اگر نیاز بود از ای میل استفاده کنید که جدا از نظر ها باشد.
ارادتمند
دهلچی
———-
پاسخ: خواهش میکنم. از این به بعد حتماً از ایمیل استفاده میکنم. باز هم موفق باشی و همراه با تداوم!
سلام، آشناییم با وبلاگتون از پست شما در مور ترکمن بود، نوع نگاهتون رو دوست دارم. جالبه که وبلاگ ما هم از نظر قالب و تا حدودی محتوا! شبیه به همه! یه پستی در مورد کنسرت(علیزاده ودرویشی) نوشتم، خوشحال میشم نظرتون رو بدونم.
http://cafe.bloghaa.com
—-
پاسخ: از آنجایی که کنسرت را ندیدهام نظر دادنم در این باره نمیتواند حرکتی حرفهای باشد. ممنون از دعوتتان. حتماً وبلاگتان را در اولین فرصت خواهم دید.
راستی! تا اونجایی که من می دونم، آقای تنکابنی از کسانی هست که به عنوان یکی از تنظیم کننده ها ی برنامه ی کنسرت شاید بتونه تا حدودی جواب نقد های دهلچی رو بده، با درک محدودیت های همیشگی کار در ایران، اگه میشه جواب اقای تنکابنی به نقد های دهلچی رو هم، تو وبلاگتون بزنید. یا نظر خوتون رو . .
—-
پاسخ: بهرنگ تنکابنی تا آنجا که من میدانم به هیچ وجه با نویسندهء وبلاپ دهلچی مشکلی ندارند که بخواهند جوابی بدهند. بهرنگ خودش به من این وبلاگ را معرفی کرد و در ضمن زیر نوشتهء دهلچی با نام یکی از اعضای فرهنگ و آهنگ کامنتی هست که تا حدی ایدههای ضخصی ایشان و کلاً اعضای فرهنگ و آهنگ را نشان میدهد. وبلاگ دهلچی به نظر من وبلاگی است با حرکتی مثبت که بهتر است به همین منوال ادامه یابد. نظرم را هم که در همین مطلب نوشتهام. موفق باشید.
با سلام آقای ملک پور
لطفاً ای میلتان رو چک کنید!!
مگه amir78@gmail.com نیست؟!
——-
پاسخ: چرا. ولی ایمیلی از شما نداشتم!
دوباره فرستادم. منتظرم
درود بر جناب ملوک پور عزیز
بنده هم با نظرات شما موافقم , کمبود وبلاگی ,چون دُهُلچی در بین وبلاگهایی که در رابطه با موسیقی می نویسند واقعا احساس می شد …
با سلام…
دهلچی میدونه داره چیکار میکنه…
امیدوارم اسیر فیلترینگ و …. و …. و …. و ….. و …. نشه…
اخه ازادی بیان به وفور یافت میشه
دمت گرم بابا ایول داری. سایتت خیلی خوبه و مثالات عالی نگران فیلترینگم نباش فیلترشکنتو میدیم بازار